بر سر کرشمه از دل خبري فرست ما را

شاعر : خاقاني

به بهاي جان از آن لب شکري فرست ما رابر سر کرشمه از دل خبري فرست ما را
گرهي ز زلف کم کن، کمري فرست ما رابه غلامي تو ما را به جهان خبر برآمد
به خراج هر دو عالم، گهري فرست ما رابه بهانه‌ي حديثي بگشاي لعل نوشين
ز نسيم جانفزايت، اثري فرست ما رابه دو چشم تو که از جان اثري نماند با ما
ز وصال مردمي کن، حشري فرست ما راز پي مصاف هجران که کمان کشيد بر ما
ز وفا مفرحي کن، قدري فرست ما رامگذار کز جفايت دل گرم ما بسوزد
اگرش قبول کردي، خبري فرست ما رابه تو درگريخت خاقاني و دل فشاند بر تو